وابستگی انسان به فضا، دلبستگی عمیق دارد. این نیاز، بشر را درک روابط اجتماعی، جهت کسب مفهوم و معرفتیابی، بر دنیای حوادث و رویدادها متمرکز میکند. در این راستا، راهنماییهایی به انسان میدهد، و خود را به صورت مفاهیمی چون تئوریپردازی در قالب فضا بیان میکند. چون هر نوع عملی در درون فضا انجام میگیرد. در واقع فضا بین انسان و میان اشیا و پدیدههای طبیعی و غیر طبیعی رابطه برقرار میکند. بنابراین شناخت و درک فضا بهعنوان یکی از ارکان اصلی طراحی معماری، فقط شامل خلق فضاهای معماری نمیشود، بلکه مهمتر از آن، خلق فضاهای مناسب جهت فعالیت انسان است، بهگونهای که کلیه لایههای ذهنی، حسی، روانی و رفتاری او را تحت تأثیر قرار دهد. در معماری، فضا اهمیت ویژهای دارد. فرم، رنگ، عملکرد، نور، احجام، ابعاد و سایر عوامل همگی در خدمت فضا هستند. فضا در معماری همواره مورد توجه و استفاده قرار گرفته و جلوهای خاص در بیان اندیشههای ذهنی و رفتاری انسان داشته است.
برونو (Bruno Giordano) بر این باور است که فضا نمیخواهد ایستا بماند، بلکه خواهان تغییر، تحول و پویایی است. فضا، دربرگیرندهی خواستههای انسان، نیازهای او و بیانکنندهی حالات و احساسات اوست.
در تفکر مدرن، فضا یک عنصر خنثی نیست، بلکه واسطهای است برای ادراک محیط و درک اشیا، انسانها، و روابط میان آنها. فضا، به عقیده او، از فضا (از طریق جدا کردن و ترکیب)، به یک چیز دیگر بدل میشود. در طراحی معماری، فضا یک مفهوم مشخص محسوب نمیشود، بلکه ویژگیهای خاصی دارد. در این نکته باید توجه داشت که فضا، فقط یک کالبد فیزیکی نیست، بلکه فضایی روحی و روانی نیز هست. معماران در وهلهی اول باید ابعاد روحی، ذهنی و روانی فضا را در ساختار فکری خود لحاظ کرده و همواره متعهد به وجود این نوع فضاها باشند.